جدول جو
جدول جو

معنی قاب باز - جستجوی لغت در جدول جو

قاب باز
کسی که قاب بازی کند، بجول باز
تصویری از قاب باز
تصویر قاب باز
فرهنگ فارسی عمید
قاب باز
(پُ تَ / تِ خوا / خا)
آنکه قاب بازی کند، قمارباز
لغت نامه دهخدا
قاب باز
بجولباز، منگی آنکه با قاب بازی کند، قمار باز
تصویری از قاب باز
تصویر قاب باز
فرهنگ لغت هوشیار
قاب باز
قاب انداز، قاب باز، قمارباز، مقامر
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قصب باف
تصویر قصب باف
کسی که پارچۀ قصب ببافد، بافندۀ قصب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طناب باز
تصویر طناب باز
بندباز، آنکه روی ریسمان راه می رود و هنرنمایی می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاک باز
تصویر پاک باز
پاک باخته، کسی که در قمار تمام دارایی خود را ببازد، کنایه از کسی که با نظر پاک به معشوق خود می نگرد، عاشق صادق، شخص وارسته، زاهد و تارک دنیا، برای مثال تمنی کند عارف پاک باز / به دریوزه از خویشتن ترک آز (سعدی۱ - ۵۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاب بازی
تصویر قاب بازی
نوعی بازی و قمار که با قاب یا بجول گوسفند انجام می شود، بجول بازی
فرهنگ فارسی عمید
نوعی پرندۀ شکاری از تیرۀ باز با منقار و چنگال های قوی و پرهای زرد، خرمایی یا سفید که آن را برای شکار کردن پرندگان تربیت می کنند، باز سفید و بزرگ
فرهنگ فارسی عمید
نوعی بازی که با قاب گوسفند کنند، بازی با پژول (بجل) گوسفند و مانند آن
لغت نامه دهخدا
یکی از قاب بالان، رجوع به قاب بالان شود
لغت نامه دهخدا
(پُ تَ / تِ خوَرْ / خُرْ)
کسی که شغلش ساختن قاب باشد
لغت نامه دهخدا
تصویری از قمر باز
تصویر قمر باز
قمار باز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلب ساز
تصویر قلب ساز
نبهره گر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوچ باز
تصویر قوچ باز
راک باز کسی که گوسفندان سروزن (شاخ زن) را با هم به جنگ وا دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قمار باز
تصویر قمار باز
آنکه به قمار پردازد کسی که برد و باخت کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاب سازی
تصویر قاب سازی
فروازی فرواز گری عمل و شغل قاب ساز، دکان قاب ساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قالب ساز
تصویر قالب ساز
برهنیتار یتک ساز، مهر کن آنکه قالب برای اشیا مختلف سازد
فرهنگ لغت هوشیار
شطرنج باز کامل که خود از حریف غایب نشسته به واسطه دیگری مهره به خانه ها دواند و حریف را مات کند غایبانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاب ساز
تصویر قاب ساز
فرواز گر کسی که شغلش ساختن قاب (مخصوصا قاب عکس) باشد
فرهنگ لغت هوشیار
بند باز رسنباز، تاب باز سابود باز (سابود ارجوحه) آن که بر روی طناب عملیات شگفت آور انجام دهد رسن باز ریسمان باز، آن که تاب خورد کسی که برارجوحه نشیند و در هوا آید و رود
فرهنگ لغت هوشیار
بجولبازی، منگ منگیا بازی با قاب توضیح در عهد شاه عباس بزرگ معمول بود که با قاب (گوسفند) بازی میکردند. یک طرف قاب دزد و طرف دیگر آن عاشق نامیده می شد، قمار بازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاس باز
تصویر تاس باز
نرد باز، بازیگری که با تاس نمایش دهد حقه باز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاب بازی
تصویر تاب بازی
بازی و تفریح کردن باتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جان باز
تصویر جان باز
کسی که جان خود را فدا کندکسی که جان خویش را در معرض خطر اندازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جام باز
تصویر جام باز
کاسه گردان، حقه باز، متقلب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای باز
تصویر پای باز
رقاص، پاکوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاب بال
تصویر قاب بال
پوشبال یک فرد حشره از راسته قاب بالان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طاق باز
تصویر طاق باز
ستان بر پشت. یا طاق باز خفتن (خوابیدن)، بر قفا خفتن ستان خوابیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای باز
تصویر پای باز
رقاص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تاب بازی
تصویر تاب بازی
بازی و تفریح کردن با تاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جان باز
تصویر جان باز
کسی که جان خود را فدا کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طناب باز
تصویر طناب باز
بندباز، ریسمان باز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طاق باز
تصویر طاق باز
ستان بر پشت
فرهنگ فارسی معین
شطرنج باز حرفه ای که از راه دور و به واسطه دیگری مهره ها را حرکت دهد و حریف را مات کند
فرهنگ فارسی معین